![]() |
نشریه مربیان شمــــــــــــــاره: 6 سال انــــتشار: 1381 فصل انـــتشار: زمستان |
بر کرانه غدیر
علی رفیعی دکترای فقه و اصول
مقدّمه
هر یک از اعیاد اسلامی تبلور یکی از اصول و ارزشهای اساسی این آیین مقدّس و نشانهای برای تجدید عهد با آن است. عید فطر،عید بازگشت به خویشتن از راه پیروزی بر نفس امّاره در ماه مبارک رمضان است. مؤمنان در آن روز این پیروزی و موفقیّت بزرگ را - کهاساس و زیر بنای رشد و تکامل و تحولات روحی انسانی است - جشن میگیرند.
عید قربان روز بازگشت به ارزشهای توحیدی و تجدید عهد با ابراهیم، قهرمان یکتا پرستی و اسماعیل اسوه صبر و مقاومت و تسلیماست. از این رو، چنین روزی برای رهروان صراط توحید،پایداری وایثار، عید است؛ چراکه با دستیابی به چنین خصلتهایارزشمندی در سایه بندگی خدا با ابراهیم و اسماعیل (ع)، همگام و همراه شدهاند.
عید جمعه، عید بازگشت به انسجام، تجمّع، اتّحادو همبستگی مسلمانان است که با حضورشان در میعادگاههای نماز جمعه، اقتدار،همدلی و یکپارچگی مسلمانان و شکوه و عزّت اسلامی به نمایش گذاشته میشود.
عید غدیر، تبلور بازگشت به مسیر و صراط مستقیم ولایت است که پس از توحید، از همه اصول و ارزشهای اسلامی برتر و شرطورود به دژ امن توحید است.
به راستی اگر مسلمانان - که هم اکنون حدود یک چهارم جمعیّت جهان را تشکیل میدهند - با انتخاب پیشوا و رهبر حقّ - آن گونه کهاسلام تعیین کرده است - در صراط مستقیم قرار گیرند، بر قلّه پیروزی دست یافته، باید برای آن جشن بگیرند؛ چرا که همه مفاهیمعالی انسانی و ارزشهای اسلامی در پرتو رهبری صحیح، هویّت خود را بازیافته، پرفروغ خواهند شد. مقام معظّم رهبری در این بارهمیفرماید:
وقتی برای یک ملّت، قضیّه ولایت و حکومت، حلّ شود، آن هم به شکلی که در غدیر خم حلّ شد، حقیقتاً آن روز برای آن ملّت، عید است. چون اگر مابگوییم که مهمترین و حسّاسترین مسأله هر ملّتی، همین مسأله حکومت و ولایت و مدیریّت و حاکمیّت والایی بر آن جامعه است، این تعیینکنندهترین مسأله برای آن ملّت است.[1]
دورنمایی از رخداد غدیر
رسول گرامی اسلام(ص) در سال دهم هجری از مدینه به قصد انجام مناسک حجّ به مکّه سفر کرد. تصمیم پیامبر(ص) پیشتر بهاطّلاعمسلمانان نواحی رسیدهبود؛ از این رو، افراد و گروههای بسیاری برای آنکه اعمال حج را همراه رسول خدا(ص) انجام دهند و آداب ومناسک را از خود آن حضرت بیاموزند، به مکّه آمدند و همراه پیامبر (ص) حج گزاردند.
پس از اتمام اعمال حج، مسلمانان به سوی محلّ سکونتشان حرکت کردند. اکنون نیز افراد بسیاری در بازگشت به دیار خود،پیامبر(ص) را همراهی میکردند. آمدند تا به منطقه حجفه - میان راه مکّه و مدینه - رسیدند؛ محلّی که (غدیر خم)[2] در آن، جای داشت.
در این محلّ، پیک وحی فرود آمد و آیه زیر را از سوی خدا بر رسول خدا(ص) خواند:
(یا اَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَاِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَاللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النّاسِ) (مائده: 67)
ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است (به مردم) برسان! و اگر نرسانی، رسالت او را انجام ندادهای خداوند تو را از (خطرات احتمالی) مردمنگه میدارد.
آن روز، پنج شنبه، هیجدهم ذیحجّه بود[3]. رسول خدا (ص) با دریافت این آیه دستور داد همگان - که تعدادشان را بین 90 تا 124هزار نفر نوشتهاند[4] - توقّف کنند. نماز ظهر با جماعت خوانده شد. پس از نماز، منبری از جهاز شتران آماده شد و رسول خدا(ص) برفراز آن برآمد و خطبهای غرّا خواند و ضمن خبر دادن از نزدیک شدن مرگ خود و توصیه به چنگ زدن به (ثقلین)، به فرمان الهینسبت به تعیین جانشین خویش اشاره و بر این نکته تأکید کرد که در حیات پیامبری خود، همه احکام الهی را ابلاغ کرده است و اکنونمیخواهد آخرین و مهمترین مسأله دینی را مطرح کند.
رسول اکرم(ص) در چنین حالی علیّ بن ابی طالب را پیش خود خواند، سپس دست او را گرفت و بلند کرد - به گونهای که طبق نوشتهمورخان - سفیدی زیر بغل هر دو دیده شد، آنگاه با صدای بلند خطاب به حاضران فرمود:
(اَیُّهَا النّاسُ! مَنْ اَوْلَی النّاسِ بِالْمُؤْمِنینَ مِنْ اَنْفُسِهِمْ؟)
مردم! چه کسی به (ولایت بر) مؤمنان از خود آنان شایستهتر است؟
حاضران گفتند: خدا و رسولش داناترند. سپس فرمود: (خداوند مولای من و من مولای مؤمنان و من (به ولایت) بر آنان از خود ایشانسزاوارترم.) آنگاه سه یا چهار بار فرمود:
(مَنْ کُنْتُ مَولاهُ فَهذا عَلِیٌّ مَوْلاهُ.)
هر که من تا کنون مولا و پیشوا و سرپرست او بودهام، پس از این، علی مولا و سرپرست و پیشوای او است.
آنگاه در حقّ آنان که علی(ع) را یاری کنند دعا کرد و آنان را که او را ترک گویند و بی یاور گذارند نفرین کرد[5].
و بدین ترتیب، ولایت الهی را برای آن حضرت، همپای ولایت الهی خود، اعلام کرد. سپس همه حاضران با علی(ع) بیعت کردند، ازجمله ابوبکر و عمر هر کدام ضمن بیعت با وی به عنوان تهنیت گفتند:
(بَخٍّ بَخٍّ لَکَ یَابْنَ اَبی طالبٍ اَصْبَحْتَ وَاَمْسَیْتَ مَوْلایَ وَموْلی کُلِّ مُؤْمَنٍ وَمُوْمِنَةٍ[6].)
مبارک باد، مبارک باد بر تو ای فرزند ابوطالب، صبح را به شام و شام را به صبح رساندی در حالی که مولای من و مولای هر مرد و زن با ایمان هستی.
پس از آنکه مراسم تعیین حضرت علی(ع) برای جانشینی و خلافت بهوسیله پیامبر(ص) پایان یافت و همه حاضران به عنوان (امیرالمؤمنین) بیعت کردند و آیین اسلام با ولایت علی (ع) کامل شد، این آیه از جانب خدا فرود آمد:
اَلْیَوْمَ اَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَاَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی وَرضیتُ لَکُمُ الْاِسْلامَ دیناً.) (مائده: 3)
امروز دینتان را برایتان کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام ساختم و اسلام را دین شما قرار دادم و پسندیدم.
پیامبر اکرم (ص) با نزول آیه یاد شده فرمود:
(اَللّهُ اَکْبَرْ عَلی اِکْمالِ الدّینِ وَاِتْمامِ النِّعْمَةِ وَرِضَی الرَّبِّ بِرِسالَتی وَالْوِلایَةِ لِعَلِیٍّ مِنْ بَعْدی.[7])
خدا را بر اکمال دین و اتمام نعمت و خشنودی پروردگار به رسالت من و ولایت علی پس از من، تکبیر میگویم.
این بود خلاصهای از رخداد غدیر. البتّه آنچه در این روز انجام گرفت اعلام رسمی جانشینی امیر مؤمنان(ع) و گرفتن بیعت از مردم براین امر بود، و گرنه رسول خدا (ص) در طول دوران رسالتش بارها و به مناسبتهای مختلف، جانشینی امیر مؤمنان (ع) را گوشزد کردهبود که در منابع تاریخی و حدیثی ثبت است. در اینجا به چند نکته مهمّ اشاره میکنیم.
قطعیّت حدیث غدیر
مدارک و اسناد واقعه اعتقادی - سیاسی غدیر به اندازهای فراوان و محکم است که کسی نمیتواند منکر آن شود. صدها محدّث ومورّخ شیعه و سنّی در کتابهای خود از آن یاد کردهاند. علاّمه امینی در کتاب ارزشمند (الغدیر) ماجرای غدیر را از 110 نفر از صحابه،84 نفر از تابعین و 360 نفر از عالمان و دانشمندان در طول قرنهای متمادی - قرن دوّم تا چهاردهم هجرت - از کتابهای مورداعتماد اهل سنّت نقل کرده است.[8] ابوالفرج بن جوزی حنبلی میگوید:
علمای تاریخ و سیره اجماع گردهاند که واقعه غدیر، پس از بازگشت پیامبر (ص) از حجّة الوداع، در روز هیجده ذیحجّه، با حضور 120 هزار جمعیّت ازاصحاب و اعراب و ساکنان حومه مدینه و مکّه که با رسول خدا (ص) مناسک حجّ را انجام داده بودند، اتفّاق افتاد. همه اینان، حدیث غدیر را از پیامبر(ص) شنیدند و شاعران در این باره، اشعار بسیار سرودند[9].
ضیاء الدّین مُقبلی میگوید:
اگر حدیث غدیر، مسلّم و قطعی نباشد، نباید هیچ امر قطعی و مسلّمی در دین وجود داشته باشد[10].
نیز میرزا محمّد بَدَخْشی پس از نقل حدیث غدیر میگوید:
حدیث غدیر، حدیثی صحیح و مشهور است و جز افراد متعصّب و لجوجی که گفته شان فاقد اعتبار است، کسی در صحّت آن تردید ندارد؛ چه آنکهحدیث یاد شده با طرق مختلف نقل شده است.[11]
پاسخ به یک سؤال:
در اینجا این سؤال مطرح است که اگر اسناد ماجرای غدیر این قدر قطعی و مسلّم است، پس چرابرادران اهل سنّت در عمل، از آندست کشیده و منتخب غدیر را ه عنوان خلیفه چهارم رسول خدا (ص) پذیرفتهاند؟
در پاسخ باید گفت: با همه قطعیّتی که حدیث غدیر نزد دانشمندان اهل سنّت دارد و در طول سدههای مختلف، صدها تن از آنان، واقعهغدیر را نقل و در کتابهای خود ثبت کردهاند، متأسّفانه دست تحریف از آستین بدخواهان و متعصّبان بیرون آمده و برای دستیابی بهمطامع شوم خود، محتوا و ماهیّت حدیث غدیر را دستخوش تحریف کرده و گفتهاند: منظور پیامبر (ص) از کلمه (مولی) در جمله: (من کنتمولاه فهذا علیّ مولاه) به معنای دوستی و یاور است، نه ولایت و سرپرستی؛ زیرا این کلمه به معنای دوستی و یاوری نیز به کار رفتهاست.
براستی آیا شایسته است در آن روزهای حسّاس که ماههای آخر عمر پیامبر (ص) بود - زیرا آن حضرت حدود هفتاد روز پس از واقعهغدیر رحلت کرد - و رسول خدا(ص) همه احکام الهی را ابلاغ کرده بود، اینک در آن صحرای بسیار داغ، در برابر تابش سوزانخورشید، بیشتر از 120 هزار نفر از اصحاب خود را پس از سفر حج - با آنکه در میان آنان، مردان و زنان سالخورده بودند - متوقّفکند و برای آنان خطبه بخواند، فقط برای آنکه به آنان بگوید: علی دوست و یاور شما است؟! در حالی که برای بیان این مطلب، مواقفموسم، مانند مکّه، عرفات و منا مناسبتر بود و آن حضرت در این مواقف برای حاجیان سخنانی ایراد کرده بود، دیگر لازم نبود برایبیان یک مطلب عادی و معمولی - که برای بیشتر اصحاب و یاران پیامبر (ص) روشن بود و علی (ع) در طول حیات سراسر جهاد وخدمت دلسوزانه خود به اسلام و مسلمانان، این حقیقت را به اثبات رسانیده بود - این همه جمعیت را در بیابان تفتیده نگهدارد و آن رابدین شکل به مردم ابلاغ کند، بدون آنکه مورد اعتراض و حدّاقل پرسش حاضران قرار گیرد.
مضمون آیات فرود آمده در جریان این واقعه، مانند آیه تبلیغ و آیه اکمال، محتوای خطبه پیامبر (ص)، موقعیّت زمانی و مکانی ابلاغپیام، برخورد و واکنش حاضران با این پیام و سخنان و اشعار سروده شده پیرامون این رویداد، همه بیانگر آن است که محتوای دستور،مربوط به موضوع مهمّ و اصولی (ولایت و سرپرستی) آینده جهان اسلام و جانشینی علی (ع) از رسول خدا (ص) بوده است، نه دوستی بااو.
واژه (اَوْلی) در جمله (اَلَسْتُ اولی بکم مِن اَنْفُسِکم؟) که حاضران با شور و شوق فریاد زدند: آری چنین اولویّت و ولایتی بر ما داری،معنای واژه (مولی) را در حدیث غدیر، تبیین و تفسیر میکند که منظور، مقام رهبری است؛ از این رو، پیامبر (ص) در پایان مراسم بهمسلمانان فرمود:
(سَلِّمُوا عَلَیْهِ بِاِمْرَةِ الْمُوْمِنینَ[12].)
بر علی به عنوان امیر المؤمنین سلام گویید.
سران قوم همچون ابوبکر و عمر نیز از لفظ مولی مسئله رهبری و ولایت حضرت علی (ع) را فهمیدند و به او به عنوان نیل و نصب بهچنین مقامی تبریک گفتند. افراد دیگر نیز همین معنا را فهمیدند. از جمله شاعر معروف آن عصر، (حسّان بن ثابت) از پیامبر(ص) اجازهخواست تا ماجرای غدیر را در قالب شعر بیان کند. رسول خدا(ص) به او اجازه داد. وی ضمن اشعار خود این دو شعر را سرود:
فَقالَ لَهُ قُمْ یا عَلِیُّ فَاِنَّنی
رَضیتُکَ مِنْ بَعْدی اِماماً وَهادِیاً
فَمَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا وَلِیُّهُ
فَکُونُوا لَهُ اَتْباعَ صِدْقٍ مُوالِیاً[13]
پیامبر(ص) به علی گفت: برخیز ای علی! زیرا من تو را پس از خودم به عنوان امام و راهنما پسندیده و انتخاب کردهام. (سپس فرمود:) هرکه من مولا و رهبراویم، این (علی) مولا و رهبر او است. پس شما نیز از سر صدق و راستی از او پیروی کنید.
پیدایش غدیر در پرتو مقام شامخ علی(ع)
آیا غدیر موجب ارجمند شدن مقام علی (ع) شد یا برعکس، علی (ع) و شخصیّت ممتاز و شایستگیهای منحصر به فرد آن گرامیموجب پیدایش غدیر و ارج ومنزلت آن شد پاسخگویی به این پرسش را از زبان بنیانگذار جمهوری اسامی، امام خمینی قدسسرّهمیشنویم:
مسأله غدیر، مسألهای نیست که به نفسه برای حضرت امیر (ع) یک مسألهای پیش بیاورد. حضرت امیر (ع) مسأله غدیر را ایجاد کرده است. آن وجودشریف که منبع همه حیات بوده است، موجب این شده است که غدیر پیش بیاید. غدیر برای ایشان ارزش ندارد. آنکه ارزش دارد خود حضرت است کهدنبال آن، ارزش غدیر آمده است.
خدای تبارک و تعالی ملاحظه فرموده است در بشر بعد از رسول خدا (ص) کسی نیست که بتواند عدالت را به آن طوری که باید انجام دهد، آن طوری کهدلخواه است، انجام دهد، مأمور میکند رسول اللّه (ص) را که این شخص را که قدرت این معنا را دارد که عدالت را به تمام معنا در جامعه ایجاد کند و یکحکومت الهی داشته باشد، این را نصب کن. نصب حضرت علی (ع) به خلافت این طور نیست که از مقامات معنوی حضرت باشد؛ مقامات معنوی حضرتو مقامات جامع او این است که غدیر پیدا بشود.[14]
از منظر امام خمینی (ره)، جامعیّت حضرت علی (ع) در همه جهات و برخورداری ایشان از شایستگیهای لازم برای عهده داری رهبریجامعه اسلامی، از نسخ رهبری رسول اللّه (ص)، منشأ پیدایش غدیر و ارج و منزلت آن شده است.
علی (ع) از همان دوران خردسالی در دامان پیامبر (ص) پرورش یافت. پیش از همه به اسلام گروید و در همه صحنههای مبارزه،حضوری فعّال و خداپسندانه داشت و هیچ گاه از پیامبر (ص) جدا نشد. او از همه داناتر، شجاعتر، بخشندهتر، پارساتر و فرزانهتر بود.در قضاوت میان افراد، تبعیض نمینهاد، به هنگام تقسیم بیت المال همگان را یکسان میدید و میان مولا و برده فرق نمیگذاشت.همواره به یاد فقیران و محرومان بود. از تصرّف بیجا در اموال عمومی سخت هراس داشت. به عبادت و نماز و روزه و جهاد و تقوااهمیّت بسیار میداد و دهها صفات ممتاز و برجسته دیگر داشت.
بر پایه این واقعیّتها، ظرفیّتها و توانمندیهای امیر مؤمنان (ع) بود که غدیر پدید آمد و با پیدایش آن - و در حقیقت حضور حضرتامیر (ع) در عرصه رهبری اسلامی - دین الهی، کامل و نعمت خدا بر بندگان، تمام و تداوم رسالت نبوی، تضمین شد که متأسفانه باشیطنت فرصت طلبان کینه توز، کوتاهی خواصّ طرفدار حق در انجام وظیفه حمایت بموقع از رهبری حق و غفلت عوام، کار به انجامنرسید و رهبری پس از پیامبر (ص) از مسیر خود منحرف گشت.
محتوا و جاودانگی غدیر
اساس، هدف و عصاره غدیر، تأکید رسمی بنیانگذار اسلام بر لزوم حکومت رهبران صالح اسلام شناس و عادل، و محتوای آن، ترسیمفلسفه سیاسی اسلام پس از رحلت پیامبر (ص) تا انقراض عالم است. غدیر بر این پندار کودکانه - که پیامبر (ص) در طول بیش از 23سال پیامبری درباره رهبری امّت و سرنوشت مسلمانان و آینده اسلام چیزی نگفته و تصمیمی نگرفته است - خطّ بطلان کشید.
غدیر فقط یک حادثه تاریخی نیست؛ بلکه آغاز فصلی نوین در رسالت پیامبر (ص) است که بدون آن، رسالت، صورت نگرفته است. ودر یک جمله، مفهوم و محتوای غدیر، بشارت تداوم حکومت رسول اللّه (ص) است. بنابراین، غدیر یعنی همه اسلام، عمل به اسلام،بقای اسلام و تثبیت اسلام در داخل قلمرو اسلامی و نشر و تبلیغ صحیح آن در خارج تا دورترین نقطه گیتی.
از این رو، نباید به واقعه غدیر از زاویه یک موضوع تاریخی صرف نگریست که چهارده قرن بر آن گذشته است، گرچه صورتماجرای غدیر چنین است، اما محتوای آن، هرگز! چشمه سار غدیر، هماره میجوشد و برکه زلال ولایت الهی در بستر زمان جاریاست و ترسیم گر بستر اجرای عدالت اجتماعی اسلامی برای زمامداران اسلامی در همه زمانها است.
غدیر در بعد عملی و اجتماعی و خطّ مشی سیاسی - دینی جامعه اسلامی حاوی این پیام است که اگر حاکمی اسلامی در عصری بإ؛**صکّّتأسّی به روش کشور داری امیرمؤمنان(ع) و سیاست مُلکداری آن حضرت، به ولایت الهی مسلمانان رسید، اطاعت او بر همگان واجببلکه از اهمّ واجبات است، زیرا به حکم مبانی دینی و اسناد فراوان و قطعی، مسلمانان باید در هر زمانی، در مسأله رهبری خواستهپیامبر (ص) را در غدیر خم دنبال کنند و آن خواسته، بیعت با رهبریی است مُسانخ با رهبری حضرت امیر (ع) و اطاعت از او، آنسان کهدر فلسفه سیاسی مکتب تشیع وجود دارد و پیروان مکتب علی (ع) پس از آن بزرگوار رهبری فرزندان معصوم وی، یکی پس از دیگریرا پذیرفتند و اوامرشان را گردن نهادند و با غیبت آخرین آنان، به عالمان دینی و فقیهان اسلام شناس روی آوردند و در عصر حاضر،با تأسیس نظام جمهوری اسلامی، نخست با بنیانگذار آن، امام خمینی قدس سّره بیعت کرده و پس از ایشان هم اینک رهبری علیگونه، مقام معظّم رهبری، حضرت آیة اللّه خامنهای را پذیرفته، فرمانبر اوامر و رهنمودهای ایشان هستند.
بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، در بیانی، گستره زمانی غدیر و الگو بودن آن برای حکومتهای اسلامی در هر عصر را چنین مطرحمیکند:
روز عید غدیر، روزی است که پیغمبر اکرم (ص) تکلیف حکومت را معیّن فرمود و الگوی حکومت اسلامی را تا آخر تعیین فرمود که حکومت اسلامنمونهاش عبارت از یک همچو شخصیّتی است که در همه جهات، مهذّب، در همه جهات، معجزه است.[15]
نتیجه آن که غدیر یک مسأله اصولی اسلام و نه تشیّع صرف و یک مسأله روز جامعه اسلامی است؛ چراکه محتوای آن آمیختگی دینو سیاست است. آنکه سیاست را از دین جدا میداند در حقیقت منکر غدیر است. از این رو، غدیر را به این معنا و با این محتوا که گفتهشد باید برای همیشه زنده نگهداشت.
حکومت بدون سیاست ممکن نیست. این سیاست و این حکومتی که عجین با سیاست است، در روز عید غدیر برای حضرت امیر (ع) ثابت شد.... این کهاین قدر صدای غدیر بلند شده است و این قدر برای غدیر، ارج قائل شدهاند - و ارج هم دارد - برای این است که با اقامه ولایت یعنی با رسیدن حکومتبه دست صاحب حقّ، همه این مسائل حل میشود، همه این انحرافات از بین میرود[16]...
غدیر آمده است که بفماند سیاست به همه مربوط است. در هر عصر باید حکومتی باشد با سیاست، منتها سیاست عادلانه که بتواند به واسطه آن، اقامهصلاة کند، اقامه صوم کند، اقامه حج کند، اقامه همه معارف را بکند... .
مسأله حکومت در زمان پیغمبر (ص) بوده و سیاست هم بوده و این که همه نقل کردهاند و این قدر، غدیر را بزرگ کردهاند برای این است که به مابفهمانند، تعلیم بدهند به ما که این طوری باید باشد.[17]
و این گونه است که اهمیّت و ارزش اصیل رخداد غدیر، متجلّی و جایگاه بلند آن در میان دیگر ارزشهای اسلامی روشن میگردد.این که علمای بزرگ اسلام در زمینه غدیر، مباحث عمیقی ارائه نموده و برخی آنان همچون علاّمه امینی کتاب بزرگی مانند (الغدیر) دراین خصوص نوشتهاند، صرفاً برای این نیست که اثبات کنند حدیثی به تواتر از ناحیه مقدّسه رسول اکرم (ص) به ما رسیده است - گرچهاین بحث نیز در جای خود ارزش بسیار دارد و در کتب حدیثی و تاریخی بدان پرداخته شده است - بلکه برای اثبات این حقیقت استکه عید غدیر، جزیی، بلکه جزء رئیسی از اسلام است و منکر آن منکر اسلام میباشد؛ چنانچه استاد و محقّق معروف جهان اهل سنّت؛عبداللّه علائلی بدان تصریح کرده است:
(اِنَّ عیدَ الْغَدیرِ جُزْءٌ مِنَ الْاِسْلامِ فَمَنْ اَنْکَرَهُ فَقَدْ اَنْکَرَ الْاِسْلامَ بِالّذاتِ.[18])
عید غدیر، جزء اسلام است. هر کس منکر آن شود. منکر اصل اسلام شده است.
و این بدان جهت است که غدیر تعیین سرنوشت حیاتی اسلام است. اگر اسلام بخواهد آنسان که در زمان پیامبر (ص) و مورد نظر آنحضرت بود بماند و به همه دستورات و جزئیّات آن بر طبق ملاکهای قرآنی و سنّت نبوی - و نه آراء و گمانهای اشخاص - عملشود، باید جامعه اسلامی همواره کسی را در رأس داشته باشد، تا لی تلو پیامبر (ص) در همه چیز: ایمان، تقوا، علم، جهاد، تحّمل، تدبیر،اطلاع، ایثار، بینش، شرح صدر و... و این همه را با هم، از میان صحابه تنها علی (ع) داشت. این است که حذف او از صحنه رهبریجامعه اسلامی و انکار غدیر به عنوان بستر و مظهر بروز و تجلّی این رهبری به دست معمار اسلام، مساوی است با اعتقاد به جداییدین از سیاست و در نهایت، حذف اسلام محمّدی و انکار آن. امام خمینی(ره) میفرماید:
آن که میگوید دین از سیاست جدا است، تکذیب خدا کرده است، تکذیب رسول خدا (ص) کرده است، تکذیب ائمّه هدی را کرده است.[19]
عید غدیر، برترین عید مسلمانان
عید سعید غدیر از منظر پیامبر(ص) و پیشوایان معصوم علیهمالسّلام و عالمان دینی - با توجه به محتوا و پیامی که دارد و به شمّهای ازآن اشاره رفت - برترین عید مسلمانان است. از این رو، به عنوان والاترین پدیده اعتقادی سیاسی و اجتماعی که در اسلام وجود دارد،در خود تجدید خاطره و گرامیداشت است. چه زیبا است عظمت این روز بزرگ را از زبان مبتکر آن، یعنی رسول خدا (ص) بشنویم.امام صادق (ع) از پدران خویش نقل میکند که پیامبر اکرم (ص) فرمود:
روز عید غدیر، برترین عیدهای امّت من است و آن، روزی است که خدای تعالی مرا امر کرد تا برادرم علیّ بن ابی طالب را پرچم و راهنمای امّت خود قراردهم تا پس از من بدان وسیله (به صراط مستقیم) رهنمون شوند و آن روزی است که خداوند در آن روز، دین را کامل و نعمت را بر امّت من تمام کرد.[20]
صاحب غدیر، مولا علی (ع) نیز در وصف این روز بزرگ فرمود:
امروز روزی است بلند مرتبه که در آن، گشایش روی داد و درجهها بلند و دلائل، آشکار گشت، و آن، روز آشکار ساختن مقام پیراسته (امامت وولایت) است، روز کمال دین است، روز پیمان برگفته شده (در عالم ذر) و روز شاهد و مشهود است. روز آشکاری پیمانها از دو رویی و ناباوری است، روزبیان حقایق ایمان است، روز خواری شیطان است، روز دلیل و برهان است. روز جدایی (حقّ و باطل) است که آن را دروغ میپنداشتید، روز ساکنان عالمقدس است که از آن روی گردانیدید، روز هدایت و روز آزمایش بندگان و روز راهنمایی هدایت جویان است.[21]
بجز پیامبر (ص) و امیر مؤمنان علی، دیگر امامان علیهم السّلام نیز غدیر را مطرح کرده و آن روز را عید میگرفتهاند و به مردم یادآوریمیکردندکه غدیر بزرگترین عید اسلام است. به عنوان نمونه:
1 - حسن بن راشد میگوید:
به امام صادق (ع) عرض کردم: فدایت شوم، برای مسلمانان بجز دو عید (فطر و قربان) عید دیگر هست؟ فرمود، آری ای حسن! عیدی است از این هر دوبرتر و بالاتر. گفتم: آن عید کدام است؟ فرمود: روز نصب امیر المؤمنین (ع) به پیشوایی امّت[22].
2 - فیّاض بن محمّد، جریان تشرّف خود به محضر امام رضا (ع) را در روز عید غدیر، چنین توصیف کرده است:
در آن روز، دیدم که امام رضا (ع) جمعی از دوستان خود را برای افطار نگاه داشته بود. به خانههای آنان نیز طعام و هدیه و جامه، حتّی انگشتری و موزهفرستاده بود. سر و وضع دوستان و خدمتکاران خود را نیز تغییر داده (و نو کرده) بود. در آن روز با وسائل پذیرایی تازه - غیر از آنچه در دیگر روزها در خانهامام به کار میرفت - از مهمانان پذیرایی میشد و امام همواره فضیلت و عظمت آن روز و سابقه دیرینهاش را در تاریخ اسلام شرح میداد.[23]
مقاله را با سخنی از بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و خلف صالحش، مقام معظم رهبری در عظمت عید سعید غدیر به پایان میبریم.
این روز مبارک، از اعیاد بزرگ اسلام است و به حسب نفوس ما به بالاترین عید است، و نکتهاش هم این است که این، ادامه نبوّت است، ادامه آن معنویّترسول اللّه است، ادامه آن حکومت الهی است. از این جهت از همه اعیاد بالاتر است و ما در این روز سعید یکی از چیزهایی که وارد شده است این استکه بگوییم، بخوانیم: اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذی جَعَلَنا من الْمُتَمَسِّکینَ بِوِلایَةِ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ وَاَهْلِ بَیْتِه.[24]
عید غدیر، حقیقتاً یکی از عظیمترین اعیاد اسلام است. و بنا بر بعضی از روایات، بزرگتر از اعیاد دیگر است و در این باب که فضیلت عید غدیر نسبت بهاعیاد، چه قدر، افزونتر است، روایات معتبری هم داریم. علّت اهمّیّت عید غدیر، مسأله ولایت است.[25] [26]
سَلامٌ علی أمیر الْمُؤْمِنینَ
یَوْمَ وُلِدَ فِی الْکَعْبَةِ الْمُعَظَّمَةِ
وَیَوْمَ نُصِبَ لِلنّاسِ اِماماً
وَیَوْمَ اسْتُشْهِدَ فِی الِْمحْرابِ
وَیَوْمَ یُبْعَثُ حَیّاً
1 . حدیث ولایت، ج 5، ص 23.2 . غدیر به معنای آبگیر و گودال در بیابان است که باران در آن جمع شود و چون این آبگیر به شکل خم و رنگرزان بوده است و برخیقبایل صحرایی گاه در آن،جامههای رنگ کرده خویش را میشستند، آن را (غدیر خم) نامیدهاند (بعثت. غدیر، عاشورا، مهدی (ع)، محمد رضا حکیمی، ص 33).3 . الغدیر، ج 1، ص 10.4 . همان، ص 9.5 . همان، ص 11 - 10.6 . همان، ص 11. علامه امینی در الغدیر، ج 1، ص 283 - 272 حدیث تهنیت را از 60 نفر از عالمان اهل سنّت نقل کرده است.7 . الغدیر، ج 1، ص 11.8 . همان، ص 151 - 14.9 . همان، ص 296.10 . همان، ص 307.11 . همان، ص 309. این گونه سخنان از دانشمندان اهل سنّت بسیار است. برای آگاهی بیشتر به الغدیر، ج 1، ص 313 - 294 فصل (کلمات حول سند الحدیث) رجوع کنید.12 . بحار الانوار، ج 37، ص 119.13 . الغدیر، ج 2، ص 34.14 . صحیفه نور، ج 20، ص 27.15 . صحیفه امام، ج 5، ص 28.16 . صحیفه نور، ج 20، ص 29 - 28.17 . همان، ص 31 - 30.18 . حماسه غدیر، محمد رضا حکیمی، ص 36 به نقل از: الشیعه والتّشیع، ص 288.19 . صحیفه امام، ج 2، ص 114.20 . الغدیر، ج 1، ص 283.21 . بحار الانوار، ج 37، ص 164 و ج 97، ص 116.22 . الغدیر، ج 1، ص 285.23 . همان، ص 287.24 . صحیفه امام، ج 18، ص 153.25 . در تهیّه و تنظیم این مقاله از کتاب ارزشمند حماسه غدیر، نوشته محمد رضا حکیمی بهره برده شده و در پارهای موارد از عبارات و ترجمه ایشان استفاده شده است.26 . حدیث ولایت (مجموعه رهنمودهای مقام معظّم رهبری)، ج 5، ص 23.
![]() بازگشت به صفحه اصلی نشریه |
